freedom
حقش بود که این پست رو شنبه ساعت 11میذاشتمش ولی از اونجایی که دوست دارم پست رو همون موقع که مینویسم منتشر کنم و شنبه هم مهمانان عزیزتر از جان میرسند هم اکنون در خدمتتان هستیم:)
امتحانا تموم شد:) نه تمومِ تموم)هنوز شیمی مونده:)ولی تاهمینجایی که پیشرفتیم خیلی خوب بوده از همشون راضی بودم واقعا خداروشکر:)
یه شعری هست که همیشه چند روز قبل از اومدنشون میخونم و الان هم ملت رو روانی کردم از بس خوندمش: "دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد؟ ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد"
عرض شود که سال های پیش پدربزرگ عزیزتر از جان تصمیم گرفتن بعد از بازنشستگی برن مشهد و ساکن اونجا بشن اولش یه مدتی رفت و قصدداشتن بعد از دوسال برگردن ولی شدن خادم حرم و بعدم مدیریت یه خیریه و اینا و کلا قصدنداره برگرده دیگه:/ از این توضیحات اضافه اش که بگذریم من هر4-5ماه یکبار میبینمشون و وقتی قراره بیان تو دلم ولوله ست:)نمونه اش اخرین باری که اومدن و این پست رو نوشتم! و این دفعه خوشبختی محض این شد که دقیقا شب اخرین امتحانم میرسن:) و وقتی این خبر رو شنیدم درد کمرم که هیچ هرچی افسردگی تو این مدت پیش اومده بود تماما دود شد رفت هوا!فک کن نوه اولی باشی،دخترم باشی،یه پدبزرگ به اون خوبی هم داشته باشی،دیگه چی میخوای از دنیا؟بابت غرهایی هم که پست قبل متحمل شدین معذرت:) نیاز بود اون پست رو نمیذاشتم منفجر میشدم و بحمدالله هم حال جسمی خوب شد هم روحی:) مهم تر از اون که امتحانا تموم شد و اخیرا با بلاهایی که تو امتحاناسرم اومد خیلیا بهم پیشنهاد دادن که بابا تیک ایت ایزی یه ذره اروم تر پیش برو اینا،درنتیجه میخوام به قسمت فانِ زندگیم بیفزایم:) یه لیست بلند بالا تهیه کردم از کارایی که بعد امتحانا میخوام بکنم:) کلییییی کتاب و فیلم هست که تو برنامست:) کلی متن نصف نیمه ول کردم:/ الان وقتم خالی شد که متنا رو کامل کنم:)برا اون یه هفته ای هم که پدربزرگ جان مادربزرگ جان اینجان انقدر برنامه ریختم که یه حسی بهم میگه وسط راه انرژی کم میاری بی هوش میشی:دی! معمولا واسه تعریف برنامه هام هیجان زده ترم تا تعریف یه فیلم:/ برونگرا اینطوریش و ندیده بودم:/
حالا عنوان پست هم اینه که بالاخره از بند امتحانا رها گشتمی:) از اون رها شدن خوبا:) از اونا که برمیگردی به پشت سر نگا میکنی میگی ایول گل کاشتی بالام جان:) الان به مدت امتحانا که فکر میکنم لبخند رضایت میاد رو لبام:) و آی که چقدر شیرینِ! شاید کارنامه ها که اومد اصن دوباره برم سمت گوشی:)
فعلا در حال اماده سازی مقدمات حضور مهمونام:) ولی امیدوارم تموم شه این اخری هم که شروع کنم به اجرای برنامه ها:)
تا درودی دیگر بدرود:)
+من جمله برنامه هام اینه که کمتر چرت و پرت مینویسم:) سعی دارم وبم یه محیط مفیدی بشه:) ایشالا که میشه!