SILENCE

SILENCE

خبـــــــر از چشـــــم خـــودش داشــــت اگـــــــر
میفهــــــمید ....
"حـال مـن، بعـــد نگــاه تو ســـــرودن دارد"

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۷ شهریور ۹۷، ۱۲:۵۱ - علیــ ـرضا
    خواهش !
نویسندگان

جــــــــــن

دوشنبه, ۱۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۶:۴۶ ب.ظ
خب یه جایی گفته بودم که یه درسی مثل دینی هرچقدر که دبیرش خوب باشه بازم تاثیری توی مزخرف بودن خود درس نداره --_________-- الان بنده حرفمو پس میگیرم بدلیل اینکه کلا باهاش فان دارم و اینا:دی
یعنی قبلنا به اینصورت بود که میگفت اه باز دینی امروز صبح یهو ناخوداگاه گفتم ای جان دینی
بخاطراینکه این دبیرگرامی کلا چیزایی رو میگه که ما باید بدونیم نه دری وریای تو کتابو
البته میدونم جدیدا صوبت از دبیر و درس و مدرسه چقدر کلیشه ای شده ولی خب اینو حیف بود نگم
امروز دبیر گرام داشتن درمورد جایگاه فرشته ها و اصلیت روح و معرفت اصلی به جهان صوبت میکردن که یهو بحث کشیید به جن-_-
اون لحظه من رسما سکته رو زدم چرا؟بدلیل اینکه میگفت که جنا بین ماهستن فقط ما چون حواسمون 5گانست نمیتونیم اونا رو ببینیم ینی یه جورایی خدا اونارو نسبت به ما محدود کرده و اینا
حالا باایناش که کاری ندارم اون لحظه تمام تصورم این بود که ینی ممکنِ الان اینجا کلاس جنا هم باشه؟ینی الان من رو یه جن نشستم؟ یا یه جن رو من نشسته؟ از اون بچگی درمورد جن اصلا فوبیا داشتم من:/ در این حد داغـــان بعد میترسیدم پاهامو بذارم پایین میگفتم الان میذارم رو یه جن و اینا و از شدت خنده و ترس باهم کلا قرمز شده بودم و کل کلاس به من میخندیدن:/ خب کوفت فقط جن نیست که من سوسکم ببینم به همین حالت یکمم بدتر میشم:/ در کل خیییلی مخوف بود:/ ناموسا نمیشد خدا برا اونا یه زمین دیگه بیافرینه؟ یه زمین داره و این همه موجود:/ بعد تازه میگفت که اونایی که میتونن جن و تسخیر کنن ازش سواستفاده میکنن میگفت ما مورد داشتیم که میگفته این پسر شب میخوابه صبح پا میشه صورتش زخمی اصن از بس زدنشو اینا:/ حالا یه سریاش غیرقابل باور بود:/ ولی وجود جن که دیه تو قران هست:/ اصن داغان و نابودم-_____-
واینکه خرخونی هم کیف میده:)) اصن روزام انقدر پره که شبا اصن بدون اینکه بفهمم خوابم میبره:/
فقط مشکل اینجاست که نمیتونم کتاب اضافه بخونم ینی از اول مهر تالان کلا 20صفحه کتاب کلوپاترا رو خوندم و جذابیتش اینجاییه که فهمیدم بطلمیوس برا خودش یه حکومت داشته:/ جالب تر اونکه کلوپاترا و اسپارتاکوس باهم تویه زمان بودن کلییییییی خوب بود و اینا:))
به شماهم پیشنهاد میشود کتاب عشق های کلوپاترا رو بخونید(نگا اسمش نکنید خزه خودش قشنگه)
واز اینکه کلییییی وب آپ کردید و من نمیرسم بخونم پوزش میطلبم ایشالا اخر هفته جبران میکنم:))
+موفــــــق باشید:))
موافقین ۹ مخالفین ۰ ۹۵/۰۷/۱۲
Pokerface

نظرات  (۱۴)

من هِی میخوام فراموش کنم نمیذارین که :|
شنبه هم معلم دینی ما از جن صحبت کرد و مزخرفاتی گفت :|
دو شبِ که خواب ندارم :|
اَه :/
پاسخ:
نه حالا من در حد نخوابیدن نیست ینی هنوز امتحان نکردم شایدم باشه:/
ولی وقتی تو اتاقم تنها میشم هی به این فکر میکنم ینی الان چند نفریم تو اتاق:دی
اصن ناااااابود شدم:/

۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۸:۵۰ ɐɹɐɓol •_•
پوکر فیس جان...میگما...پشت سرتو ببین...جنه داره اداتو در میاره D:

پاسخ:
کووووووفت اصن اسایش نمیذارن برامون که:دی
۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۸:۵۹ ɐɹɐɓol •_•
خلاصه مراقب خودت باش کتکت نزنن D:
پاسخ:
با من که کاری ندارن اگ کسی تسخیرشون کنه بهشون بگه منو بزنن اونوقت میزنن:دی
چه جالب ! پست قبلی انقدر تخصصی بود نمیشد خوند. اصن مگه مدرسه ای هستی ؟ 😂
پاسخ:
:/ ممنااااااااانم
بلی بنده یک دهمی ام حس خووووووووب دهمی بودن:دی
۱۲ مهر ۹۵ ، ۱۹:۱۱ دالتون وارن
من بچه بودم شب پتومو میاوردم بالا روتختم که یه وقت موجودات عجیبا غریبا و ایضا سوسکها پتومو نگیرن با کمک اون بیان بالا!!!!حالا انگار تختم قله اورست بود!!از همون بچگی مشنگ بودم:دیییی
پاسخ:
اصن این اعتراف به مشنگی ته خندهههههه بود:))
ولی منم همینکارو میکردم:دی
عای ام مشنگ 2
دهمی هستی و میکرو و اینا بلدی ؟ من برم تو افق :/
پاسخ:
یپ:))
من ازادتون میذارم هرجای میخوای بری:دی!
عوضش ما یه دبیر دینی مزخرف داریم
جلسه ی اول بیرون که رفت همه غر زدن
دیدیم آنتن کلاس برادر زاده ی دبیرمونه :|
پاسخ:
وااااااااااااای چقدر خنده داره
خوبه که عوضش تا خواستید فوشش دادید نهایتا فهمیدید برادر زادش اینجاست
کلئوپاترا قشنگه :)
پاسخ:
هوووووووم:)
۱۲ مهر ۹۵ ، ۲۲:۱۲ •°*”˜♫ raha ♫˜”*°•
خخخخ چقد خندیدم .. خب مگه جنم ترس داره ... 


 اصن جن چیه ..  ینی اصلا نمیترسما از جن ... فقط تا چن شب خواب ندارم !!
پاسخ:
قاموسا من اگ میتونستم جن میشدم شبا نمیذاشتم بخوابی میخندیدم:دی!
((: جن عشقعهههه
پاسخ:
درووووووووووووووغ
دیروز بود انگاری ، هوا تاریک بود داشتم از تو کوچه پس کوچه ها میرفتم خونخومامانجونم ، سکته ناقصی زدم و سپس به راه خود ادامه دادم -_-
پاسخ:
:دی
همش تقصیر این جناست که ولن اینجاها
پری منا االان تنهام تو اتاقم یه چند روزی بود اصلا مبحث جن یادم رفته بودا:/ ولی الان دوباره اندکی میترسم:/
دیشب که حموم بودم خواهرزادم چراغو خاموش کرد چون کلیدش بیرون حمومه:|
منم روشن نکردم ولی خیلی تاریک نبود
یاد پستت افتادم داشتم فک میکردم میگن محل زندگی جنای خبیث و اینا تو حموم و دسشوییه :|
تصور کن منو:
اعوذ بالله من الجن خبیث :|
پاسخ:
:دی اصن ناااابود شدم از خنده
فک کن اون لحظه چقدر فوشم دادی
جیگرت درآرد با این دروووووووغ گفتنت =)))))))
آره منم ازش ک میگذره یادم میره! دبستان ک بودما ؛ ی بار ی چی وحشتناکی بود یکی لباس پوشیده بود تو مدرسه ، بعد خب من بر گشتم از مدرسه و از ترس مردم و سکته زدم :| سال بالایی های ِ بیشعور -_-
پاسخ:
:دی!
خب توهم وقتی میگم دروووووووووغ بگو بوخودا:دی
اره والا:/
مورد داشتیم بعد از تدریس این درس توسط دبیر گرام یک جلبکی سوال کرد:
خانوم جن ها حیوون خونگی دارن 
:/ 
ما کلاسی اسید نخوردیم خیلیه 
پاسخ:
:/ اونو که ولش کن اصن داغونه:/
بحمدالله تو کلاس ما نیوفتاد وگرنه من باش دعوام میشد:/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">