SILENCE

SILENCE

خبـــــــر از چشـــــم خـــودش داشــــت اگـــــــر
میفهــــــمید ....
"حـال مـن، بعـــد نگــاه تو ســـــرودن دارد"

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
  • ۷ شهریور ۹۷، ۱۲:۵۱ - علیــ ـرضا
    خواهش !
نویسندگان

کویر،سکوت را فرا میخواند:)

چهارشنبه, ۲۹ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ب.ظ

همیشه از کویر لذت میبرم و شاید بزرگترین دلیل آن ،همان سکوتی باشد که انسان در آن غرق میشود.

و امروز دوباره...من غرق در سکوت شدم...

همراه چند نفر از دوستان به دل شن های نرم کویر زدیم و تپه های بزرگ و کوچک را طی کردیم:)

بهترین حس زمانی است که پاهایت را از زندان کفش ها بیرون می اوری و روی خاک میگذاری،همان موقعی که خنکای آن تااعماق وجودت را سِر میکند.

اولین لحظه تنها گرمای مطلوب خاک در اثر تابش خورشید حس میشود اما تا به خود امده ای پا تا زانو در خاک فرو رفته و خنکای آن در وجودت رخنه کرده است:)

وصف صفای کویر ناگفتنی است،طبیعتی که تا چندی پیش بکر و دست نخورده باقی مانده بود.

از قشنگی های گذشته ی کویر این بود که وقتی در اعماق سکوتش گم میشدی فقط تو بودی و تو و هوهوی باد که با سکوت مطلق در تناقض واقع میشد و من از شوق این که روی تپه ی خاکی روبرو هیچ ردپایی نیست به سمتش میدویدم تا اولین اثر پا از آن من باشد:)

اما حالا همه چیز فرق کرده است،خبری از سکوت نیست،انسان ها دوباره طبیعتی بکر یافتند و ای وایِ من که چه ها نکردند،وقتی زیر اسمان ابی، روی شن ها موهایم را رها میکردم و تنها به خنکای خاک فکر میکردم هرلحظه صدای موتورها و ماشین های تفریحی از دور به گوش میرسید،جلوتر که میرفتم هر لحظه بطری های رها شده در طبیعت ذهنم را اشفته تر و خون را در رگ هایم به جوش می آورد و تعصبی که نتوانستم مانعش شوم باعث شدتا بدون دستکش مشغول به جمع اوری زباله ها شوم.بگذریم...این سفر خالی از لطف هم نبود،تنها تصور اینکه از بالای تپه ی ده_دوازده متری سُر بخوری و پایین بیایی لذت بخش است ؛تجربه اش که بماند....

یا اینکه دست در دست دوستانت صحرا را با پاهای برهنه قدم بزنی، یا با دوستی بر بلند ترین تپه منطقه بنشینی و از مهم ترین مسئله ها و اشفتگی های روزانه اش با خبر شوی.بحثی که باد هم با صدای هوهو همراهش شده بود بحثی بین ازادی و تعلق،ایا ازادی محض خوب است یا تعلق؟بنظرمن که موردی بین این دو مورد چون تعلق بعضا میتواند بسیار لذت بخش باشد،نظر شما چیست؟

از دوست داشتنی های امروز:

1.با دوستات انقدر جیغ بزنی و اهنگ بخونی که وقتی رسیدی خونه حتی نتونی حرف بزنی

2.کل مسیر رفت و برگشت رو تو اتوبوس برقصی(جمعا4ساعت رقص:))

3.با دوستات بشینین و عروسی همدیگر و تصور و کنین و از ذوق غش کنین:)

4.حس خوبِ دورهم بودن با دوستا بعد از یه مدت طولانی

5.حس خوب قلقلکای پری

6.خندیدن به اینکه ددی حیدر(از بهترین رفیقای مدرسه) توسط گاو لیس زده شد

7.ناهار خوردن دورهمی

8.دیدن اتحاد دوستات وقتی مدرسه نمیخواد اجازه بده یه سریا برن اردو

9.دیدن اینکه تلاشت واسه جمع اوری زباله شد الگو واسه بقیه ،بقیه بهت پیوستن

+درموردِ مورد 6باید بگم که به ددی حیدر قول داده بودم از این پست بی نصیب نمیمونه اما قرار بود لینک وبشم بذارم که ابرو داری میکنم و نمیذارم:دی!

موافقین ۵ مخالفین ۰ ۹۵/۱۰/۲۹
Pokerface

نظرات  (۱۴)

۲۹ دی ۹۵ ، ۲۱:۲۶ 💖 miss fatemeh 💖
چه حس قشنگی داشت این پست وااااااقعا حال کردم :))))
قشنگی هاتم که اصن عااااااااالی ^^
زندگیت گل بارون ^^
پاسخ:
:))
اره اونا رو خیییلی دوسشون دارم:))
زندگیامون گلبارون:)
من که هر موقع رفتم کویر اونقدر جیغ زدم که صدام تا یه هفته بعدش در نمیومد :| 
خیلی خوبه نوشتنه این دوست داشتنیها -__^
پاسخ:
خیلی:)
مخصوصا اینکه بعد از مدتی بیای بخونیشون و ذوق کنی بابت بودنشون:)
گزینه۳:)))
پاسخ:
داریم لذت از این بیشتر؟
۲۹ دی ۹۵ ، ۲۱:۴۸ منِ مجازی
من نمیدونم آخه کویر خدایی دیدن داره ؟ =/ اگه دیدن داره (البته داشت) که باید میرفتیم :(

6. بیچاره الان این خنده داره ؟ :دی 
پاسخ:
خیلی خداییش دیدن داره!بعدا عکساش و ببینی میبینی که دیدن داره:))

خععععععععععلی خنده دار بود!باید تو موقعیت میبودی تا حسش کنی!
متاسفانه انسان ها طبیعت رو به گند کشیدن.
پاسخ:
اره متاسفانه!
۲۹ دی ۹۵ ، ۲۳:۳۹ پسرک کبریت فروش
حوصله پست طولانی نداشتم امشب شرمنده نخوندم :(
پاسخ:
:) اشکال نداره!
+امروز  واقعا عالی بود... :) 

اصن مگه می شه همچین تفریحایی بد بگذره؟!
+آخ آدم ها! بی رحم های بی مسئولیت که همه چیز را به هم ریخته اند...بطری ها :/

+ گفتم که، در مورد آزادی و تعلق هرچه بیشتر فکر می کنم کمتر نتیجه می گیرم... متعلق که باشی محدودی ... رها که باشی بی پناهی

+موارد 1 تا 5+ 7 و 8 :❤❤❤
+ مورد 6 :||||||||||....
پاسخ:
😂😂😂😂😂کلا باهمه موردا حال کردی جز 6دیگه!

ذهن منم درگیرش شده شاید یه نظر سنجی راجب ازادی و تعلق گذاشتم:)
اون بینوا دقیقا کی لیسیده شد؟! 
عاقا این تصور تو بود آخه!
الان باید تچکر کنم لینکم نکردی :/

از دست تو :))))))
 
پاسخ:
:// یه کار نکن لینکت کنما! توسط گاو لیس زده شدی همین و بس😂😂😂😂😂

اره تچکر کن!زووووود تا لینکت نکردم!

:))) ببین چ پسر خوبی داری:)
((-: شبای کویر بی نظیره به جرات میتونم بگم یکی از بهترین شبای زندگیمو داخل کویر و اسمون پرستارش گذروندم(-:
پاسخ:
:)))))))))) چقدر خوب:)) منم خیلی کویر و دوست داشتم ولی متاسفانه شب رو اونجا نبودم:)
ددی حیدر ! اسم مردونه تر نبود بذارین رو دختر مردم ؟ :دییی 
حیلی پست مثبتی بود ؛)
پاسخ:
:دی! خب اسمش مشابه زیاد داره خیلی هم معمولا عاقلانه برخورد میکنه مثلا مثل اینایی که پیر یه روستا هستنا!برا همین هممون بهش میگیم ددی:)
متچکرم که لینکم نکردی واقعا :| 😂
# لو ندهیم دیگر!
پیر روستا؟! 
من که اسممو دوس دارم
پاسخ:
بابا از نظر عاقلی و اینا میگم پیر روستا:)))
منم دوس دارم:) هم خودتو هم اسمتو:)
خخخ کی هست حالا این پیر روستا ؟ معروفه ؟ :))

نجفبادی بوده دیگه نه ؟
پاسخ:
:// نجفابادی که هست! ولی منظورم از پیر روستا این بود که خیلی ادم عاقلیِ!همون ددی حیدره دیگه!
می دونم ؛))
 صفت جالبی بود
به قول فری، تو که منو کشتی :))
پاسخ:
تو عشقی عشق!
لعنت به آدما که حتی آرامش کویر هم ازمون گرفتن...
من میخواستم برم چند روزی جنگل زندگی کنم ولی حتما اونجاهم ادما رخنه میکنن گند میزنن بهش :((((((
پاسخ:
رخنه کردن، دیگه دیر شده:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">