هفته نوشت 6
این هفته شنبه من بالاخرههههه کارت ملیمو گرفتم:) و از اونجایی که فکر میکردم حتما یک ساعت و طول میکشه گفتم خب به کلاس شیمی نمیرسم:/ رفتیم ثبت احوال خانومه گفت خانوم فیشتون نیست:/ میخاستم کفشمو دربیارم بزنم تو صورتش:/ اولین بار بود تو مکان عمومی انقدر عصبی میشدما:/ با یه حالت خشنی بهش گفتم یه روز که یکیتون قهره یه روز اون یکی گوشیشو جواب نمیده حالا هم بااون همه تاکیدِ من، فیشم رو گم کردید؟:/ دیگه نهایتا بدبخت کارت ملی رو پیدا کرد و داد و تهش فهمیدم عه این همونی بوده که قهر کرده:/
تشریف و بردم سر کلاس و از شب قبلش مطمئن بودم ینی مطمئن بودما الان یهو میرم سرکلاس دارن امتحان میدن:/ و دقیقا همین شد:/ رفتم دیدم دارن امتحان میدن:/ رفتم بیرون درم پشت سرم بستم:/ صدا خنده ملت بلند شد:/ دیگه رفتم تو سر امتحان:)
تازه جذابیش اینجاست که همونروز یکیشون میگفت من کلا تو رو میبینم خندم میگیره:/ دلقک کلاسم دیگه اصن من نباشم اینا از شدت نخندیدن دق میکنن:/ اون یکیشونم میگفت اگر تو میای راهیان نور که منم برم:/
راهیان نور رو هم که نرفتم!ینی ثبت نام نکردم براش
این هفته هم در کل نمرات خوبی داشتم راضی بودم از عملکرد خودم،یادمه اول که اومدم رشته ریاضی خیلی میترسیدم ولی نمراتم بطرز عجیبی بهم اثبات کرد نه من واقعا مالِ همین رشته ام:) وحتی اون اُفت تحصیلی هم که همه میگن تو دبیرستان پیش میاد علاوه بر اینکه نبود تازه پیشرفت هم داشتم به نسبت قبل:)همه نمراتم خوب بود یا کامل شدم تو اکثر درسا یا نهایتا نیم نمره و اینا کم گرفتم اونم بخاطر بی دقتی بوده نه که بلد نباشم:) بطرز عجیبی نتایج شارژم کرد واسه ادامه دادن تا ماه بعد:)
امروزم که بچه ها رفتن اون مدرسه قدیمی:) منم میخواستم برما دیدم حسش نیست ترجیح میدم با خونواده برم بیرون درضمن خانوم کاظمی(دبیر فیزیک قبلیم که کلا نفسه) هم فک میکردم نیست نگو بوده و وقتی اینو فهمیدم دلم میخواست سرمو بکوبم تو دیوار که چرا نرفتم:/
ذهنمم صب تاحالا از بس هی روبیکو ساختم خرابش کردم از اول ساختم داره به فنا میره:/
یه فیلم هم دیدم به اسم Flightاز اسمش خوشم اومد دیدمش بعد دیدم حیف وقت:/ یارو بااون طرز مصرف الکلش به زندگی خودش که هیچ به وقت و اعصاب ماهم گند زد و رفت:/
چندشب پیش که داشتم تو دفترم مینوشتم دقت کردم که من اول این وب و زدم که افکارمو اینجا بگم خاطرات روزانه رو توی دفتر،الان دقیقا بر عکس شده،یه جورایی بهتره،یکم که گذشت فهمیدم که واقعا سخته ادما افکارشون و درمیون بذارن با بقیه:)
+29هفتـــــــــه دیگه مونده... :)
تنها کسی هستی که اقرار میکنی خوندی ونمره ت خوب شده:)))